ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement
ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement

شبهه 156


پرسش : در مقابل شبکه‌های ضد دین، که ایمان ما مسلمانان به ویژه شیعیان را هدف گرفته‌اند، چه باید کرد؟ 


پاسخ :  تهاجم همه‌جانبه‌ی فرهنگی، در رأس استراتژی جنگ نرم دشمنان، و حتی پیش و بیش از تهاجمات اقتصادی، سیاسی، امنیتی و نظامی قراردارد، و باید بدانیم که شعاع عملیات جنگ نرم، مانند جنگ سخت، محدود به یک طول و عرض جغرافیایی نمی‌باشد، بلکه همگان را در همه جا هدف قرار می‌دهد. بنابراین، تک تک آحاد ملت، باید از خود محافظت نمایند، تا در تیررس قرار نگیرند و گلوله‌ها و ترکش‌های دشمنان، به آنها اصابت ننماید.

اگر چه امروزه شبکه‌ها مجازی در اینترنت، به عنوان اصلی‌ترین پایگاه و قوی‌ترین سلاح در جنگ نرم قلمداد می‌گردد، اما میادین حمله و سلاح‌ها نیز منحصر به این شبکه‌ها نمی‌باشند؛ بلکه فیلم و سریال، گزارش و خبر، کتاب، مطبوعات، تریبون و حتی منبر و ...، ابزاری است که در اختیار دشمنان نیز قرار دارد و با تأسف باید اذعان نمود که گاه آنها بهتر و گسترده‌تر استفاده می‌کنند.

الف - همیشه اولین گام برای حفظ و صیانت از داشته‌ها (چه مادی و چه معنوی)، دوری از خطر و آفت‌ها می‌باشد که به آن پرهیز و تقوا نیز گفته می‌شود.

اگر گفته شود که در این رشته سیم، برق 220 ولت جریان دارند، می‌گویند: «دست نزن» - اگر بگویند که اینجا جریان برق فشار قوی، یا تشعشعات رادیو آکتیو وجود دارد، می‌گویند: نزدیک نشو و اگر الزاماً باید نزدیک شوی، از تجهیزات محافظتی و پوششی کامل استفاده کن و مبتنی با علم و دانش و با بکارگیری ابزار لازم کار کن.

●- اما، انفعال نوع بشر در برابر امواج تبلیغاتی – به ویژه در زمینه‌های فکری و فرهنگی – بسیار عجیب است! ابتدا به ساکن [گویی اسیر امواج شده] گمان دارد که باید خود را مخاطب، و در واقع هدف سیبل دشمنانش قرار دهد! هر چه آنها می‌گویند را بشنود، بخواند و هر چه نشان می‌دهند را ببیند! همین انفعالِ بی‌دلیل، خودش اولین گام در ضربه‌پذیری، تسلیم و اسارت می‌باشد.

●- دقت کنیم که در ابتدای امر، مهم پذیرفتن یا نپذیرفتن نیست، بلکه همین حضور و مخاطب قراردادن خود، کافیست.

به تاکتیک و توصیه‌های دشمنان، از قدیم تا کنون نیز دقت کنیم که می‌گفتند: سر و صدا کنید، تا صدای پیامبر صلوات الله علیه و آله شنیده نشود – به آیاتی که می‌خواند گوش نکنید، چرا که ممکن است اثر بگذارد ...؛ امروزه نیز می‌گویند: قرآن نخوانید، سخنرانی دانشمندان را گوش نکنید – حتی به شبکه‌های رادیویی، تلویزیونی یا اینترنتی که مطلبی اسلامی دارد، رجوع نکنید و ...!

« وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَا تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَغْلِبُونَ » (فصلت، 26)

ترجمه: کافران گفتند: « به این قرآن گوش فراندهید؛ و به هنگام تلاوت آن (با سخنان بیهوده) جنجال کنید، شاید پیروز شوید (صدای شما غالب شود و صدای قرآن شنیده نشود)!»

ب – اما، شگفت‌آور اینجاست که وقتی گفته می‌شود، به نامحرم نگاه نکنید – به صدای نامحرم گوش نکنید و ...، اولاً گمان می‌کنند که نامحرم فقط جنسیتی (زن یا مرد) است و ثانیاً گمان می‌کنند که حتماً باید رجوع کنند و خود را مخاطب و در تیررس قرار دهند! در حالی که «نامحرم»، به هر غیر هم هدف و همسو نیز گفته می‌شود. کافر، مستکبر، ظالم، فاسد، فاسق، منافق و ... همه نامحرم هستند و در یک کلام، «غیر خودی»، نامحرم است.

ببینید "حافظ" چه زیبا از یک سو می‌گوید: « گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش »، و از سوی دیگر می‌گوید: « مدعی خواست که آید به تماشاگه راز - دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد ».

ج – بنابراین، اولین و ضروری‌ترین اقدام لازم و مؤثر، مخاطب قرار ندادن خویشتن (با عدم رجوع و بازدید) از یک سو و تحویل نگرفتن از سوی دیگر می‌باشد. البته نه فقط سایت‌ها را، بلکه دعوت کنندگان به هر منکری را.

« وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا » (الفرقان، 63)

ترجمه: بندگان (خاص خداوند) رحمان، کسانی هستند که با آرامش و بی‌تکبّر بر زمین راه می‌روند؛ و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام می‌گویند (و با بی‌اعتنایی و بزرگواری می‌گذرند).

د – گام بعدی، نه تنها باور نکردن است، بلکه شک و تردید نسبت به هر پیامی است که دشمنان می‌دهند؛ و باید دانست که حتی اگر گزاره‌ی آنها راست و درست نیز باشد، به قول امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام، از نوع « کَلِمَةُ حَقٍّ یُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ » می‌باشد؛ یعنی سخن حقی که اراده و هدف از بیان آن باطل می‌‌باشد.

●- چقدر جای تأسف است که گاه مشاهده می‌شود برای برخی، اعتبار هر آن چه در فضای مجازی منتشر می‌شود، حکم وحی مُنزل را دارد! کاربر با بی‌توجهی، ابتدا خبر دروغ، شایعه، افترا و ... را باور کرده و سپس خودش نیز نشر می‌دهد! هر سندی که زیر هر جمله‌ای نوشته شده باشد را بدون هیچ تحقیق و اطمینانی باور می‌کند ...، بعد اگر بپرسید: از کجا دانستی که چنین است یا درست است؟ می‌گوید: در اینترنت دیدم!

« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ » (الحجرات، 6)

ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اگر شخص فاسقی خبری برای شما بیاورد، درباره آن تحقیق کنید، مبادا به گروهی از روی نادانی آسیب برسانید و از کرده خود پشیمان شوید!

●- تعجب‌انگیز و تأسف‌بار است که حتی دیده شده جوانی که به عمرش دعایی از مفاتیح الجنان نخوانده است، مصرانه به دستور العمل‌های من درآوردی «ذکر و دعا» در فضای مجازی، عمل می‌کند! اگر سخنی منطقی و عقلی (حتی از قرآن کریم) بگویند، نمی‌پذیرد و تردید می‌کند، اما اگر سخن بوی خرافه و جهالت داشته باشد، با تعصب تمام تبعیت می‌کند(؟!)

ﮪ – گام بعدی، ارتقای سطح دانش و بینش عمومی می‌باشد که دارای جوانب "ثبوتی و سلبی" – "پذیرش و رد" – "جذب و دفع" و ... می‌باشد.

باید اذعان داشت که ما آنقدر مورد تهاجم و حمله قرار گرفته‌ایم که بیشتر "مواضع دفاعی" را مورد توجه قرار می‌دهیم! حال آن که باید همیشه حرکتی رو به جلو و بالا داشت و در این مسیر، موانع را از میان برداشت.

بنابراین، اقدام نخست باید در "خودسازی" باشد، چه در دانش، بینش و علوم اعتقادی، چه در عمل، رفتار، سلوک، اخلاق، مبارزه و جهاد – به ویژه در جبهه جنگ نرم.

●- متأسفانه برخی، به رغم اطلاع از ضعف کمّی و کیفی معلومات خود، گمان دارند که حتماً باید خود را مخاطب تمامی دشمنی‌ها، جوّسازی‌ها، شایعه‌ها و شبهات قرار دهند و پاسخ نیز بدهند!

فرض کنید کسی که هیچ دانشی از علوم پزشکی ندارد، وارد بیمارستان و محیط آلوده به انواع ویروس‌ها و ... گردد و در ضمن بخواهد که از یک سو بیماران را معالجه کند و از سویی دیگر، افراد سالم در محیط را نیز واکسینه نماید! و یا کسی که هیچ دانشی از زراعت ندارد، وارد مزرعه‌ی آفت‌زده‌ای شود و بخواهد از یک سو آفت‌زدایی کند و از سوی دیگری مانع از شیوع و سرایت آن به مزرعه‌های دیگر گردد! خب چه پیش می‌آید؟! مگر نفرمود:

« وَلَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا » (الإسراء، 36)

ترجمه: و چیزى را که بدان علم ندارى دنبال مکن، زیرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد.

قرآن کریم:

قرآن کریم، کتاب علم، کتاب حکمت و کتاب هدایت است. قرآن مجید کتاب انسان‌شناسی، جامعه‌شناسی، رفتارشناسی، روش شناسی، دوست شناسی و دشمن شناسی است؛ بنابر این تمامی دستورالعمل‌ها و روش‌های رشد و ارتقای بینش و دانش – تقویت اعتقادات و ایمان – ازدیاد علم کاربردی و تقوا ... و نیز روش‌های شناسایی دشمنان آشکار و پنهار – دورنی و بیرونی – کافر، مستکبر، ظالم و منافق و ... در آن تبیین شده است.

*- در همین متن پاسخ، فقط به چهار آیه در "روش‌شناسی در جنگ نرم" اشاره شد، و حال آن که آیات بسیار دیگری نیز هست که دشمن‌شناسی و روش‌های مقابله با آنها را در جنگ نرم یا سخت، تبیین نموده و نقشه راه را ترسیم کرده و دستورالعمل‌های اجرایی را نیز ابلاغ نموده است.

*- بنابراین، اگر می‌خواهیم رشد کنیم، مصون بمانیم، با دشمنان [به ویژه در جنگ نرم] مقابله کنیم، از مرزها و حدود فکری، فرهنگی و اعتقادی خود دفاع کنیم و دشمنان را از پای درآوریم، باید قرآن بخوانیم؛ زیاد و مستمر نیز بخوانیم، پاسخ‌ها را در آن جستجو نماییم، در آیات تأمل، تفکر و تعمق نماییم، و البته با ایمان و اخلاص تمام، عمل نماییم. آنگاه خودش ما را به راه‌های خودش هدایت می‌نماید:

« وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ » (العنکبوت، 69)

ترجمه: و آنها که در راه ما (با خلوص نیّت) جهاد (تلاش دشمن‌ستیز) کنند، قطعاً به راه‌های خود، هدایت‌شان خواهیم کرد؛ و خداوند با نیکوکاران است.

نکته:

نکته‌ی آخر این که باید ما نیز در فضای مجازی فعال باشیم، نه این فقط خود رامخاطب دشمنان قرار داده و مصر به منفعل شدن و پاسخ دادن باشیم. گاهی پاسخ دادن‌ها، بازار آنها را پر رونق‌تر می‌کند. بلکه باید اسلام عزیز – اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و آله، اسلام ولایی و اسلام پویا و سازنده را به خوبی و درستی تبلیغ نماییم.

دشمنان یک ضد تبلیغ را مصرانه منتشر می‌کنند، هر معاندِ مغرض، یا نادان بی‌غرضی، برای مطرح شدن خودش هم که شده، سعی می‌کند آن میکروب را در فضای مجازی منتشر می‌کند ...! – آیا این فضا، امکان و حربه در اختیار ما نیست؟!


www.x-shobhe.com

اسلام هراسی1

Islamophobia

اسلام هراسی، از اصطلاحات تازه ای است که به تازگی و به طور خاص، در زمینه رابطه اسلام با غرب، نسبتا تداول یافته است. وضع این اصطلاح که بخشی از آن از علم اضطراب های روانی گرفته شده، برای تعبیر از پدیده هراس بیمارانه از اسلام بوده است. پدیده هراس از اسلام از زمان ظهور دین اسلام سابقه داشته است؛ اگر چه امروزه، به ویژه پس از حوادث یازدهم سپتامبر و بیشتر در کشورهای غربی، گستره و عمق آن بیشتر شده است. می توان گفت این پدیده در تاریخ کهنی ریشه دارد که سرشار از سلسله درازی از روابط نا آرام میان غرب و اسلام است و در طی این روابط نا آرام، هراس از اسلام در ذهنیت غربی تثبیت شده و موجب شده تا آنان اسلام را چونان خطری جدی بنگرند که تهدید کننده هر چیز غربی است. شاید ریشه این ذهنیت در نوعی تقارن تکراری میان بر آمدن ستاره تمدن اسلامی و فرو شدن ستاره تمدن غربی در طول تاریخ باشد.

پدیده هراس بیمارانه از اسلام، در اصل در میان عرب ها و یهودیان شبه جزیره عربستان پدید آمد، زیرا گام نخست در درمان هر بیماری و حل مشکلات ناشی از آن، فهم جدی و عمیق آن پدیده است. در این پژوهش، با رویکردی تحلیلی به بررسی و تشریح این پدیده و اسباب و عوارض مختلف آنکه به روابط میان غرب و جهان اسلام مرتبط است، خواهد پرداخت و برخی رهیافت ها را پیشنهاد خواهد داد که در درمان این پدیده، نگران کننده می تواند سهیم باشد؛ پدیده ای که جهان اسلام و مسلمانان را در معرض سلسله مستمری از بد فهمی و بد رفتاری ها قرار داده است.

عوامل شکل گیری اسلام هراسی

در تحلیل پدیده اسلام هراسی، مانند تحلیل هر پدیده دیگر نمی توان آن را تک سبب و تک علتی دانست. اسلام هراسی اسباب متعددی دارد که از درجه اهمیت و قدرت متفاوتی برخوردارند. اکنون خواهیم کوشید تا برجسته ترین اسباب و عوامل آن را بررسی کنیم.

الف. سرشار بودن تاریخ از درگیری های میان اسلام و غرب؛ می توان گفت که فتوحات اسلامی، مرزها و آفاق اسلام را در طول قرن ها درهم نوردید و حوادث ناشی از آن، مانند درهم شکستن کاروان های نظامی روم و انهدام مراکزشان در زیر گام های سربازان مسلمان، نخستین تجربه های دردناکی بود که غرب در رابطه اش با جهان اسلام، با آن رویا رو می شد. همین تجربه ها بود که تخم ترس از اسلام را در ذهنیت غربی کاشت و موجب پرورش گرایش بیمارانه ای در آن گردید که بر رابطه اش با جهان اسلام حاکم شد؛ برای مثال پس از شکست سختی که ارتش روم در سال شانزدهم هجری از سربازان اسلام در جنگ یرموک متحمل شد و از منطقه عربی عقب نشینی کرد، از هرقل بزرگ رومیان نقل شد که گفت: بدرود ای سوریه! بدرودی که پس از آن دیداری نخواهدبود و چه خوب سرزمینی هستی برای دشمن و نه برای دوست! و زین پس رومی ای به تو وارد نخواهد شد؛ جز در حال بیم.

تاریخ، سرشار از برخوردهای بی پایان ناخوشایندی است که در بسیاری موارد، شکل خونین به خود گرفته و این وضع، موجب تثبیت نگاه تردیدآمیز، بلکه عداوت جویانه در غرب - که وارث قانونی امپراتوری روم است - نسبت به اسلام و مسلمانان شده است، زیر این تجربه های دردناک در مرز جنگ یرموک که بدان اشاره شد، متوقف نمانده، بلکه به رویارویی های خشن سرایت یافته که برخی آنها هنوز برای جهان غرب، منبع تهدید به شمار می رود؛ مانند فتح اندلس در سال 91 هجری و جنگ لابواتیه (بلاط الشهدا) سال 114 هجری که اگر مسلمانان در آن پیروز می شدند، اسلام به دل پاریس هم نفوذ می کرد و نیز فتح قسطنطنیه به دست عثمانی ها در سال 857م، فهرست بی پایانی از برخوردهای خونین میان دو طرف به نظر می رسد که تعامل مستقیم مردم غرب با مسلمانان در طول دهه های متوالی، چه در جریان اشغال برخی سرزمین های اسلامی در دوران جنگ های صلیبی و چه از رهگذر بهره گیری جهانگردان و دانشجویان غربی از نهضت علمی و تمدنی جاری، در بسیاری شهرهای اسلامی، برای سپید شدن چهره تیره ترسیم شده در اذهان غربی از اسلام و مسلمانان و تصحیح توصیف اسلام به عنوان دینی خونبار و هم نشین با خشونت و عقب ماندگی وتروریسم کافی نبوده است.

ب. جهل نسبت به اسلام؛ بنا به باور رایج (و حدیث امام علی علیه السلام) انسان عادتا مایل به عداوت به چیزی است که بدان جهل دارد؛ یعنی به گونه ای جاهلانه، آن را خطری پیچیده بر خویش می شمارد که اجتناب از آن را اقتضا می کند. همین امر است که می تواند ترس از اسلام و تمایل به ستیز با آن و نفرت به آن را در میان غربی ها تفسیر کند.

 

ادامه مطلب ...

تهاجم فرهنگی (روابط نامشروع)

cultural invasion

-----------------------------------------------------------------------------

نسل های بی هویت

درحالیکه حیوانات هم با همجنس خودمعاشقه وجفت گیری نمی کنند دربرخی کشورها  ( که خودرامتمدن هم می دانند ) ازدواج دو همجنس قانونی شده است ورسماً انسان رااز حیوانات پست ترکرده اند. همجنس بازی ،سکس با محارم ،سکس باحیوانات ،سکس گروهی ،سکس درملأ عام ونظایر این اعمال شنیع رافرهنگ منحط وفاسدغربی وبویژه آمریکایی برای بشر به ارمغان آورده است که به نام آزادی ولذت طلبی ،زشت ترین رفتارهارا موجه نشان می دهند وحتی قانونی اعلام می کنند.البته این موضوع رااززوایای متعدد می توان بررسی کرد اما بارز ترین نکته آن است که جامعه انسانی وقتی گرفتارفسادشود تسلیم پذیراست وباآن هرگونه مایلندبرخوردمی کنند.برای سلطه گران جهانی این یک امتیازبزرگ محسوب می شود.

ضمنا این موضوع نیزقابل توجه است که سرنوشت این جوامع بویژه ازهم پاشیدگی نهادخانواده وتولیدنسلهای حرامزاده وبی هویت وفروپاشی ارزشهای انسانی ومتعالی ،حقانیت ادیان الهی رابیش ازپیش نمایان می کند.آنها آنچه راکه خداوند ورسولانش نهی کرده بودند،مرتکب شدندوبه این سرنوشت دچارگردیدند .باکمی تأمل درفرامین الهی متوجه خواهیم شدکه عمل به این دستورات چقدر درگرامیداشت هویت فردی واجتماعی وبقای ارزشهاموثراست.ببینید وقضاوت کنیدجامعه ای راکه خداوند مدنظر داردبا جامعه ای که فرهنگ منحط غربی مروج آن است چقدرباهم متفاوتندوببینید که چه کسی واقعاًدوستدارانسان است وسعادت وکرامت اورادنبال می کند.این حقایق باید برای دیگران مایه عبرت باشد.

روشنگران  roshangaran

سخنرانی دکترحسن عباسی پیرامون گزارش رسمی موسسه جهانی خانواده که میزان تولدفرزندان نامشروع رادرکشورهای مختلف بررسی می کند





تهاجم فرهنگی (توهم عرب زدگی)

Cultural invasion

-----------------------------------------------------------


آنچه ازتهاجم فرهنگی گفته می شودقصه نیست.جنگ ویرانگری است که آثارشومش راگاه گاه درزوایای مختلف زندگی فردی واجتماعی مشاهده می کنیم.نمونه هایی رابه مروروبه اختصاربیان می کنیم

هم غربزدگی هم عربزدگی هم عجم زدگی بیگانه زدگی ودریک کلام جهل زدگی همه غلط است.خوب است پیش ازقضاوت کمی بیاندیشیم که آیاقضاوتمان برمبنای اطلاعات وآموزه های درست است یاغلط .مراقب باشیم به نام وطن پرستی ارزشهای متعالی رافرومایه نشماریم.

برخی ازتوهم عربزدگی فرارمی کنندامابااشتیاق غربزدگی رامطالبه می نمایند.آیاتاکنون شنیده ایدمثلاًکسی درانگلستان ازاینکه نامش مایکل است ناراحت باشدوآن رانامی غیرانگلیسی بخوانددرحالیکه می داندومی دانیم که مایکل همان میکاییل یامیکال است که نام فرشته مقرب الهی است ودرقران کریم وبه زبان عربی به این شکل تلفظ می شودویادرآلمان میشاییل ودروسیه میخاییل تلفظ می شودوالبته تلفظش تاثیری درمعنایش نداردوکسانی که بدین نام مقدس خطاب می شوندبه نامشان افتخارمی کنندبه چند نام دیگردقت کنید که وضعیت مشابهی دارند

-------------------------------------------------------------------------------------------

ابراهیم=آبراهام=Abraham     

اسحاق=ایساک=Isaac

یوسف=جوزف یا ژوزف=Josef

جبراییل=گابریل=Gabriel

سلیمان=سالومون=Salomon

یحیی=جان=یوهان=John 

 مریم =Maryam  

 میکاییل=مایکل=Michae

داوود = David

دانیال = Daniel

 یعقوب=یاکوب=Yacob

و.......

---------------------------------------------------------------------------

این نامها نه عربی اند نه عبری نه انگلیسی نه پارسی ونه ....اینها نامهای مقدسی هستندکه درزبانهای مختلف تلفظشان متفاوت است

سخن ما به هیچ عنوان بدین معنی نیست که نامهای فارسی مناسب نیستند بلکه ایرادکاراینجاست که چرابرخی ازداشتن نامهای مقدس ونامیدن فرزندانشان حس شرمندگی وتوهم عقب ماندگی دارندوادعامی کننداین عرب زدگی است

داشتن نامهایی چون محمد،علی،فاطمه ،حسن ،حسین،رضا،هادی،مهدی،جوادو.......،عربزدگی نیست.اینهانامهای مقدس کسانی است که نزدپروردگاربسیارعزیزند.البته بواسطه آنکه حروف الفبای فارسی وعربی شباهت بسیاری به هم دارند( به جز گ چ پ ژ ) لذا تلفظشان درفارسی هم همانندعربی است.برخی از این نامها در انجیل با تلفظی متفاوت آمده اند.

افتخاربسیاربزرگی است که به مااجازه داده شده خودوفرزندانمان رابه نام عزیزترین مخلوقات خدابنامیم .باشدکه شأن وحرمت آن نامهای مقدس راحفظ نماییم و مانند اشخاص مغرض و نژاد پرست با این موضوع برخورد نکنیم.

                                                                                                  روشنگران  roshangaran

 

ادامه دارد...


تهاجم فرهنگی culturalinvasion

Cultural invasion   تهاجم فرهنگی

 

ابتدایی ترین پرسش درخصوص تهاجم فرهنگی آن است که چه خصوصیتی درآن فرهنگ وجود داشته که مهاجم راواداربه تهاجم کرده است؟!

عامل اصلی تهاجم فرهنگی تفاوت جهان بینی ها وایدئولوژی هاست .فرهنگی که دریک جامعه سکولار (دنیاگرایانه) شکل می گیردنه تنها با فرهنگ جامعه مذهبی ( دین مدارانه ) متفاوت خواهدبود بلکه دربسیاری ازشاخه هاوشاخصه هادرمفابل آن قرارمی گیرد واین اجتناب ناپذیراست.

وقتی فرهنگ دنیامدارانه درخدمت نظام امپریالیستی ( که هدفش تسلط بردیگران است) قرارمی گیرد ازقالب یک فرهنگ ،خارج وبه یک ابزارتبدیل می شود .نظام های امپریالیستی که بقای خودرادرتسلط برسایرین می بینند،درکنارهجمه های نظامی واقتصادی ازترفندهای جنگ نرم ازجمله ابزارهای فرهنگی نیزبهره می گیرند .بدیهی است چنانچه جامعه مخاطب ،فرهنگ موردنظر امپریالیسم رادرخودهضم کند،درمقابل تسلط سلطه گران مقاومت کمتری ازخود نشان خواهدداد.

تهاجم فرهنگی ازابزارهای جنگ نرم محسوب می شودکه به دنبال پیشرفت های خیره کننده ابزارهای ارتباطی درسطح جهان به یک ابزار قدرتمند جهت پیگیری وتحقق اهداف امپریالیسم تبدیل شده است.

جنگ نرم به گونه ای برنامه ریزی واجرامی شود که طی آن باتسخیرذهن مخاطب ،اراده فردوبلکه جامعه برای مقابله باهجوم مهاجم تضعیف می شودوبلکه درخدمت مهاجم قرارمی گیرد.ویژگی جنگ نرم این است که دشمن رانه ازبیرون که ازدرون مضمحل می کند.صحنه وسیع تری راتحت الشعاع قرار می دهد.هزینه هایش کمترودرصورت موفقیت ویران گری هایش بیشترازجنگ نظامی است .فرایندی که برای نظام سرمایه داری امتیاز بزرگی محسوب می شود.

درفرهنگ نظام سرمایه داری شما اجازه دارید به هربهایی وباهروسیله ای ،درهرشرایطی وباهرعنوانی برای دستیابی به اهداف موردنظرتان اقدام نمایید ورداین راه هیچ امتیازی به دیگران واگذازنکنید.لیبرالیسم(آزادی بی قیدوبند) وسکولاریسم (دنیاگرایی ) شماراازقیداخلاقیات می رهانند.اومانیسم (انسان محوری) شمارادرهراقدامی صاحب اختیارمعرفی می کندوانگاه شمادرسیطره امپریالیسم خواهیدبود.ازآن پس به عنوان یک نیروی بالفعل زیرپرچم نظام سرمایه داری به پیشبرد اهداف آن کمک خواهیدکرد.این هابازی باکلمات نیست ،شما یا باامپریالسم هستید ویادرمقابل ان .

دین ستیزی واخلاق زدایی ازبارزترین شاخصه های تهاجم فرهنگی است .الحاد ،اباحه گری وفساداخلاقی ،انسان رانسبت به مسخ ارزشها ونشرضدارزشها بی اعتنا وحتی ترغیب می کند.جامعه ای مملو ازفساد وفحشا انگیزه وتوانی برای مقابله باهجمه های مهاجمان نخواهد داشت.

حمله به ارزشها،باورهاومقدسات ملی ،اجتماعی ومذهبی برای درهم شکستن مقاومت هاوهمبستگی ها،همزمان باترویج ضدارزشها ،ضدباورهاوتقدس زدایی ازجمله رویکردهای ایجادتغییر ازطریق جنگ نرم وتهاجم فرهنگی است.

 

یک نکته: سکولاریسم درمعنای تحت الفظی به معنای جدایی دین ازسیاست استفاده می شود نه به معنای دنیاگرایی واما نکته اینجاست که محتوی این مکتب چیزی جز به حاشیه راندن وانزوای کامل دین نیست که این امربه مرور سبب حذف دین ازتمام ارکان اجتماعی وحتی فردی می گردد.نتایج سکولاریسم(secularism) بسیارفراتر ازمعنای تحت الفظی آن است.چه اینکه دین اگردین باشد اساساًنمی توان آن راازچیزی جداکرد.سیاست،اقتصاد،علم ،اخلاق ،فرهنگ و.....،هیچکدام رانمی توان ازدین جداکرد.وآنجایی که به ظاهر چنین حالتی پیش آمده دیگرازدین چیزی نمانده جزیک کلمه!!

                                                                                                          روشنگران