ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement
ROSHANGARAN ______________________

ROSHANGARAN ______________________

امیرالمؤ منین علی علیه السّلا م می فرمایند:اگر چشم بینا داشته باشید حقیقت را نشانتان داده اند،اگر هدایت می طلبید شما را هدایت کرده اند ، اگر گوش شنوا دارید حق را به گو شتان خواندند...Roshangaran islamic movement

شبهه 158

پرسش : امام حسین به یارانش فرمود: هر کس از شما حق الناسی به گردن دارد برود.... او به جهانیان فهماند که حتی کشته شدن در کربلا هم از بین برنده حق الناس نیست.. در عجبم از کسانی که هزاران گناه می‌کنند و معتقدند یک قطره اشک بر حسین ضامن بهشت آنهاست (؟)


پاسخ :  کسانی که اساساً اسلام را قبول ندارند، چه رسد به امام حسین علیه السلام و چه رسد به عزاداری برای او ...، یکسال تمام علیه عزاداری‌های مردم ضد تبلیغ کردند و در این راستا، حتی به آیات قرآن و احادیث نبوی و سخنان مشاهیر نیز متوسل شدند، اما الحمدلله، نتیجه معکوس شد و امسال مراسم عزاداری، پرشورتر از سال‌های گذشته، در ایران و سایر نقاط جهان برگزاری گردید. « وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ » و « وَلَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ ».

الف – مسلمانان و به ویژه شیعیان، به خوبی می‌دانند که حتی هزاران رکعت نماز توبه و میلیون‌ها بار تکرار لفظ استغفار، "حق الناس" را از بین نمی‌برد؛ بنابر این اگر کسی گمان کند که دعا، زیارت، توبه، عزاداری و بالاخره اشک بر مصیبت امام حسین علیه السلام، "حق الناس" را جبران می‌کند، خب خطای بزرگی مرتکب شده و واقعاً تعجب هم دارد. اما آیا صدها میلیون مسلمان اعم از شیعه و سنی، برای رهایی از دیونی که به مردم دارند و حق الناسی بر عهده‌ی آنان می‌باشد، گریه می‌کنند؟!

ب – نه تنها از گریه، به تنهایی کاری بر نمی‌آید، بلکه از تمامی عزاداری‌ها، زیارت‌ها و ادعیه نیز به تنهایی کاری بر نمی‌آید، و همین طور از عبادات واجبی چون نمازهای یومیه، روزه، حج و ... نیز به تنهایی کاری بر نمی‌آید، وگرنه این همه نمازخوان، خوارج، وهابی و داعشی، یا دنیاگرا و منافق نمی‌شدند؛ بلکه اینها همه وسیله، اسباب و مساعد کننده‌ی زمینه و فراهم کننده شرایط برای "اصلاح" می‌باشد؛ پس اگر کسی به این وسایل روی‌آورد، اما قصد بیدار شدن، اصلاح و رشد خود را نداشت و از آنها بهره نبرد، نه تنها هیچ فایده‌ای برایش ندارد، بلکه چه بسا سبب سقوط و گمراهی بیشترش نیز بگردد، چنان که فرمود:

« وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا » (الإسراء، 82)

ترجمه: و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است برای مؤمنان، نازل می‌کنیم؛ و ستمگران را جز خسران (و زیان) نمی‌افزاید.

نکته – نقش و خاصیت "حق" همین است، اهلش را هدایت می‌کند و نااهلش (ظالم) را گمراه‌تر می‌نماید.

●- بسیاری وقتی با خدا حرف می‌زنند، عبادت، درد دل یا دعایی می‌کنند، چه دعایشان مستجاب شود و چه نشود، شقی‌تر شده و از او دورتر می‌شوند، تا جایی که به لجبازی و دشمنی نیز می‌رسند که به مراتب بدتر از کفر و انکار می‌باشد.

●- بسیاری وقتی با انبیا و اولیای الهی و حجت‌های عقلی و براهین روشن و حتی معجزات آنها مواجه شدند، به جای هدایت، گمراه‌تر نیز شدند.

●- بسیاری وقتی با امامان علیه السلام مواجه شدند، حتی نزدیکتر شدند، با آنها گفتگو کردند، و حتی دوستی و رفاقت برقرار کردند، گمراه‌تر نیز شدند.

●- این عزاداری‌ها، این اشک‌ها نیز همین‌طور است، چه برای کسی که عزاداری می‌کند و اشکی می‌ریزد، چه برای آنان که شاهد و ناظرند. برخی هدایت می‌شوند و برخی گمراه‌تر. پس مشکل از خودشان است، نه از عزاداری یا اشک، یا زیارت و دعا و ... .

اشک:

در عین حال تردیدی نیست که حتی یک لحظه و یک آن، احساس پشیمانی از معاصی در محضر الهی، یک استغفار (طلب مغفرت) جدی در قلب، اگر چه به لفظ نیز بیان نگردد، یک توبه‌ی واقعی (بازگشت از گناه به سوی خدا)، پاک کننده می‌باشد و اتفاقا همان تکان خوردن دل و جاری شدن اشک نیز ضمانت اجراست؛ اما معنایش این نیست که اولاً از این پس تائب هر کاری هم کرد، مهم نیست و یک راست به بهشت می‌رود! و ثانیاً این نیست که دیگر لزومی به جبران "حق الناس" ندارد، بلکه توجه، استغفار، توبه، انابه و اشک، باید سبب بیداری، هوشیاری، بصیرت و عزم راسخ گردد، چه برای اصلاح گذشته و چه برای تبیین اهداف، دوراندیشی و تدبیر آینده. و قطعاً کسانی که از شقاوت و سختی قلب‌هایشان، اشک‌هایشان نیز خشک شده و کاری جز مسخره کردن عبادات، ارادت‌ها و محبت‌های دیگران ندارند، به این مراتب حتی نزدیک نیز نخواهد شد.


www.x-shobhe.com

شبهه 141

معنای «قساوت قلب» و راه درمان آن چیست؟ آیا بی‌احساس و بی‌عاطفه بودن نشانه‌ای از قساوت قلب‌ است؟
پرسش
 کسی که مدت زیادی است که هیچ عاطفه و احساس ندارد، آیا دچار قساوت قلب شده است، راه درمان آن چیست؟

پاسخ اجمالی
«قساوت قلب»، گاهی در رابطه بین انسان و خدا مشاهده می‌شود که در این صورت، انسانی که متکبر است، قلبش مانند سنگ شده و قلب «انسان سنگ‌دل» با یاد خدا نرم و آرام نمی‌شود، و گاهی این قساوت در روابط اجتماعی میان انسان‌ها به وجود می‌آید که آنها نسبت به گرفتاری‌هایی که برای دیگران پیش می‌آید، احساس هم‌دردی نمی‌کنند و شاید به نوعی صفت بی‌رحمی و درنده‌خویی در آنها شکل می‌گیرد.
برخی از مهم‌ترین عوامل به وجود آورنده قساوت عبارت‌اند از: دوری از یاد خدا، گناه، آرزوهای دراز، ثروت اندوزی، تزیین اعمال به وسیله شیطان، و زیاده‌گویی.
برخی از راه‌کارهای مبارزه با این صفت نکوهیده، به یاد خدا بودن، پیروی از پیامبران الهی، یتیم نوازی، تلاوت قرآن، استغاثه می‌باشد که با لطف و رحمت خدا امید آن می‌رود که قلب انسانها نرم و پاک شود.
پاسخ تفصیلی
«قساوت» از ریشه «قَسَوَ» در لغت به معنای غلظت، شدّت و صلابت است. سنگ سخت یا «حجر قاس» از همین ریشه است.[1] و «قسوة» به معنای رفتن نرمى و دلسوزی از دل‌ها است[2] که قرآن در بیان این مفهوم، گاه مشتقاتی از همین ریشه را مورد استفاده قرار داده و گاه  از عباراتی مانند «بر قلبشان قفل نهاد» بهره جسته است.
«قساوت قلب»، یا همان «سنگ‌دلی»، گاهی در رابطه بین انسان و خدا است که در این صورت دل انسان نسبت به یاد خدا سخت و قسی می‌شود، و گاهی این قساوت بین انسان و دیگر هم‌نوعان و افراد جامعه رخ می‌دهد. و در اصطلاح اخلاق، قلبی قساوت دارد که از دیدن ناراحتی و رنج و مصیبت دیگران متأثر نمی‌شود، و دلش به رحم نمی‌آید.[3]
بی‌گمان منشأ این رذیله اخلاقی، نسبت به خدای متعال تکبر و استکبار بوده، و نسبت به خلق خدا غلبه صفت بی‌رحمی و درندگی است،[4] و بسیاری از افعال نکوهیده؛ مانند ظلم، تجاوز به حقوق دیگران، به داد مظلومان نرسیدن، کمک نکردن به فقرا و نیازمندان و... از این صفت سرچشمه می‌گیرد. این صفت در برابر صفت «رقت قلب»، که مهربانی و نرم خویی است قرار دارد. خدا در قرآن و پیشوایان در سخنان خود بارها به آنانی که سنگ‌دل می‌باشند اخطار داده است:
«فَوَیْلٌ لِلْقاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ‏»؛ واى بر آنان‌که قلب‌هایى سخت در برابر ذکر خدا دارند!( زمر، 22)
«لا لؤم أشدّ من القسوة»؛[5] هیچ پستی‌ای سخت‌‏تر از قساوت و سنگ‌دلى نیست.(امام علی ع)
افراد سنگ‌دل بیشتر در معرض القائات شیطانی بوده و بیشتر در برابر آیات و رسولان الهی جبهه می‌گیرند: «هدف آن بود که خداوند وسوسه‌های شیطانی را آزمونى قرار دهد براى آنها که دل‌هایشان بیمار بوده و سنگ‌دل‌اند و ستم‌کاران دشمنی دیرینه‌ای با حق دارند».[6]
عوامل به وجود آورنده قساوت
بر اساس آیات و روایات، عوامل مختلفی در سنگ‌دلی انسان‌ها نقش دارند. در این مختصر به چند مورد اشاره می‌شود:

 
ادامه مطلب ...